اميرمحمداميرمحمد، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 22 روز سن داره
امیرحسینامیرحسین، تا این لحظه: 15 سال و 6 ماه و 24 روز سن داره
ازدواج ماازدواج ما، تا این لحظه: 16 سال و 7 ماه و 28 روز سن داره
امیر علیامیر علی، تا این لحظه: 7 سال و 7 ماه و 23 روز سن داره
عقد ماعقد ما، تا این لحظه: 18 سال و 10 ماه و 14 روز سن داره

اميرحسین جون و امیرمحمد جون و امیرعلی جونم

رنگ ماشین

خوشگلم دیشب تو اسمون دنبال ستاره قطبی شهرمون بودی.میگه ستاره ها تو شب راه رو بهمون نشون میدن .اخه شبایی که خونه بابابزرگ میخوابی بابابزرگ کلی کلاس علمی برات میذاره.و یه خرابکاری.قوطی رنگ بابابزرگ رو برداشتی قالپاق ماشینشون و باک ماشین ما رو سیاه رنگ زدی میگی خوشگل شده.خیلی دوست دارم.بوس
20 مرداد 1392

چایی شیرین

عزیز مامان سلام.دیشب تو حسینیه من و مامان دو دستی بهت غذا میدادیم خودتم یه تیکه گوشت استخونی دم دهنت گرفته بودی درس عبرتی شد برام که خارج شهر میریم حتما غذا بردارم.شیشه ابتم تموم شد مامانی توش چایی شیرین ریخته دور از چشمم بهت داده.اون یکی مامان بزرگتم دور از چشمم لیوان اب معمولی خودشو به خوردت داد. خیلی دوست دارم.بوس
20 مرداد 1392

یه عالمه سوال

خوشگل مامان سلام.دیروز تموم مدت حرف تشییع جنازه و رفتن پیش خدا بود.می پرسی چرا خدا ادما رو میبره پیش خودش چه جوری میرن قبرستون یعنی چی میشه.چرا پسرش گریه میکرد.اوه یه عالمه سوال.ولی خدا رو شکر گریه نکردی.همشم چسبیده به بابابزرگ هستی.خدایا مامان و بابا رو سالم نگه دار سایه شونو از سرمون کم نکن. اخر شبی هم با دانیال رفته بودیت تو ماشین شیشه ها رو بالا کشیدین درا رو قفل از ترس یه سگ سفید.الانم با بابا داری جنگ بازی میکنی امیرمحمدم با روروئک دنبالتونه.خیلی دوستون دارم.بوس
20 مرداد 1392

عزیز مامان 4سال و 10ماهه شدنت مبارک

عزیز مامان 4سال و 10ماهه شدنت مبارک.عزیزم اندازه دنیا دوست دارم. خوشگلم دیشب خونه بابابزرگ خوابیدی.یه تفنگ اب پاش از سک سک دراورده بودی و خونه زندگیمونو خراب کردی.امااااااااا دیشب افطاری خونه مامانی بودیم.بعدش اونجا موندی اخر شبی مبگی مامان با خاله سمیه تو حیاط اب بازی کردیم هندونه خوردیم.خیلی خوش گذشت.تو که با من بازی نمی کنییییییییییییییی
20 مرداد 1392

اولین ضربه

عزیزم سلام تو روروئکت بودی که سرتو به تیغه اپن زدی قرمز شد و الانم جاش مونده عاشقتم.بوس
20 مرداد 1392

اسانسور

عزيزم سلام با يه دونه دندونت گاااز ميگيري.شيرخشک هم نمي خوري.عصرا از 6 به بعد ديگه رسما غر ميزني.همچنان عاشق اسانسور و اون مامان و ني ني تو اينه هستي.دوست داررم خوشگلم
11 مرداد 1392

تفنگ

عزیزم سلام از تو سک سک یه تفنگ گیرت اومده به همه شلیک می کنی..الانم اسباب بازیای جمع شده ات رو پیدا کردی گیری که بهت بدمش.دوست دارم خیلی زیاد.
11 مرداد 1392

دس دسی

اولش با زدن یه مشت به دست دیگه شروع شد و حالا رسما دست میزنی.یه وقتایی صدادار هم میشه.دوست دارم یه دنیا
11 مرداد 1392